آيه ي شريفه «لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما اتيه
الله» مربوط به
يك زندگي ضروري براي انسانهاست كه همان آيهي مربوط به همسر هم ميباشد. براي
اينكه زن براي مرد و مرد براي زن، يك امر ضروري است، يك امر طبيعي است. همان طوري
كه يك انسان نان ميخواهد، آب ميخواهد و يك امر طبيعي است. اگر خود نميتواند
تهيه كند ديگران بايد تهيه كنند. همانطوري كه غريزهي جنسي يك حساب جداگانهاي از
غرايز ديگر دارد قرآن هم يك حساب جداگانهاي براي اين غريزه باز كرده است: قرآن ميفرمايد:
«و انكحوا
الايامي منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله
والله واسع عليم»[1]
ميفرمايد:
اجتماع! ازدواج بده. اين صيغهي جمع مربوط به اجتماع است. اول پدر و مادر و اگر
پدر و مادر نميتوانند دولت اسلامي و اگر دولت اسلامي نميتواند براي اين كار
مؤسسه و نهادي داشته باشد همهي اجتماع موظفند. قرآن ميفرمايد: «و انكحوا الايامي» جامعهي
اسلامي! بايد پسر عزب را زن بدهيد، عزبها را بايد زن بدهيد، شوهر بدهيد. و بعد ميفرمايد:
به فكر آيندهاش هم نباش خدا تأمين ميكند. اگر راستي توكل داشته باشي، اگر راستي
پشتوانهاي مثل خدا داشته باشي، «ان يكونوا
فقراء يغنهمالله من فضله» اگر توكلت خوب باشد، فعاليتت خوب باشد،
به دستور اسلام عمل كني غم فقر را هم نخور؛ غم خرج و مخارج آن را هم نخور.
اين آيه حساب
جداگانهاي براي غريزه جنسي باز كرده است. آن آيه «لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما اتيه
الله» هم يك حساب عمومي براي همه غرائز باز كرده است كه اجتماع بايد
خلأ فقر فردي و اجتماعي را پر كند. احتياجهاي يكديگر را بايد بر آورند و اين آيه
ذكر خاص بعد از عام است. ميفرمايد در خصوص ازدواج همه بايد مهيا باشند براي اينكه
جوانها را همسر بدهند. پسرها و دخترهاي عزب را همسر بدهند.
پي نوشت
ها:
[1]. سوره
نور آيه 32 ترجمه: و البته بايد مردان بي زن و زنان بي شوهر و كنيزان و بندگان خود
را به نكاح يكديگر درآوريد(تا در ميان مؤمنانمرد بي زن و زن بي شوهر باقي نماند و
از فقر مترسيد كه) اگر مردو زني فقيرند خدا به لطف خود آنان را غني و بينياز
خواهد فرمود. كه خدا به اعمال بندگان آگاه و رحمتش وسيع است.